محرم 92
سلام عسلم امسالم مثل هر سال قرار شد تاسوعا عاشورا بریم گیلان امروز هم بعد 3 ,4 روز برگشتیم خونه . زیاد نتونستم از شما عکس بگیرم چون که خیلی بازیگوشی می کردی .اما این چن تا عکس رو یادگاری از محرم 92 برات می ذارم .راستی اینم بگم که شما اجازه نمی دادی هیچکس یه قطره اشک بریزه و تا می دیدی مامان بزرگ یا خاله ستاره (موقع عزاداری) گریه می کنن دعواشون می کردی و می گفتی نباید گریه کنی قربونت برم که طاقت غم هیچ کسی رو نداری امیدوارم همیشه شاد باشی گلماینا شله زرد نذریه خاله پورانه که خاله ستاره عزیز پختهحلوای تن تنانی (نذری خاله ستاره که خیلی خوشمزه شده بود) اینم از شربت نذری مامانیهستی عسل و کسری جون (در مسجد وادی )
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی