پرنسس کوچولوی ما هستیپرنسس کوچولوی ما هستی، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

هستی پرنسس زیبا

بدون عنوان

هستی جونم سلام .دیروز رفتیم گیلان که هم مامانبزرگ جونو برسونیم خونشون هم اینکه یه کم آب و هوامون عوض بشه . من این روزا به دلایلی نمیرسم زیاد وبتو آپ کنم عزیزم .شاید بعدا برات توضیح دادم. به هر حال این چند تا عکسو میذارم برات امیدوارم خوشت بیاد             هستی و بابایی                 ...
10 ارديبهشت 1393

خواهرم

سلام خواهر دوست داشتنی من . ببخشید اگه یه کم دیر به دیر آپ می کنم. عزیزم چند روزیه مامانبزرگ اومده پیشمون . هستی جونم این روزا علاقتو به همه مخصوصا من خیلی واضح نشون میدی مثلا اگه از چیزی ناراحت میشم یا گریه میکنم(ادای گریه) میگی اگه تو گریه کنی منم گریه ام میگیره ها .یا اینکه میگم میخوام برم دانشگاه  چند وقت دیگه,میگی اگه رفتی زود برگرد. یعنی کلا اگه بفهمی که قراره چند روزی منو نبینی میزنی زیر گریه . دوست دارم عزیز دلم .امیدوارم تو هم همیشه منو دوس داشته باشی و محرم اسرارت باشم و شریک دلتنگی هات .هرچند خدا کنه هیچ وقت دلتنگ نباشی اما خب هرکسی بعضی وقتا نیاز داره بایکی درد دل کنه و یه سنگ صبور میخواد دلم میخواد بدونی که همیشه میتونی...
7 ارديبهشت 1393

روز مادر مبارک

هستی گلم سلام . خوبی عشقکم؟ من اومدم با یه روز تاخیر روز مادرو تبریک بگم و از خدای خوبم تشکر کنم بابت اینکه یه مامان مهربون بهمون داده . خدا جونم بزرگترین هدیه ای که بهم دادی مادرمه که به خاطر حضورش همیشه شکرگزارتم . به همه مامانای مهربون این روزو شادباش میگم و امیدوارم بهترین لحظه ها رو کنار عزیزانشون داشته باشن. مام به مناسبت روز مادر یه جشن کوچولوی خونوادگی گرفتیم و حاصلش شد چند تا عکس که برات میذارم بـــــــــــــــــــوس بقیه تو ادامه مطلب... اینم کشک بادمجون مامان پز ویه هدیه از طرف بابایی  ...
1 ارديبهشت 1393

ســـــــــــلام

سلام گلکم . خوبی؟ ببخشید یه کم تو نوشتن تنبلی می کنم علتش اینه که این روزا مون اکثرا شبیه همه و دوس ندارم نوشته هام زیاد تکراری باشن . شما روز به روز بزرگتر و خانوم تر میشی من و داداشم داریم واسه کنکور آماده می شیم امیدوارم همه چیز خوب پیش بره. خب اینم چند تا عکس از عسل خانوم واینک هستی خواننده می شود ...
24 فروردين 1393

مسافرت چند روزمون

سلام هستی عزیزم . خوبــــــــــــــــــی؟ دیشب از گیلان برگشتیم . بعد از گذروندن چند روز بی نظیر . پر از شادی , خنده ,بازی و ... خیلی خیلی عالی بود شمام یه بازی جدید یاد گرفتی(پانتومیم) آخ اگه بدونی چه بامزه اجرا می کردی آخرشم دلت طاقت نمی آورد و خودت می گفتی که چه چیزی رو داری اجرا می کنی  . کلی خستگیم در رفت . کلا ما فامیلا  چون سالی یه بار معمولا دور هم جمع می شیم و اونم همین عیده, بیش از حد خوش می گذرونیم. تو این چند روز به اندازه کل عمرم خندیدم و شاد بودم .راستی 16فروردین 41 ماهه شدی عزیزم مبارکه 13 بدر امسال از پارسالم عالی تر بود به اندازه یه سال هم عکس گرفتیم ولی خب من فقط چند تا دونه برات یادگاری میذارم.امیدوارم ...
19 فروردين 1393